ناصر تقوایی؛ فیلمسازی که یک پلان به ضرر مردم ثبت نکرد

مراسم یادبود زنده‌یاد «ناصر تقوایی» به همت کانون کارگردانان سینمای ایران عصر روز گذشته سه‌شنبه ۶ آبان با حضورسینماگران ، هنرمندان و علاقه‌مندان به سینما در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش خانه سینما به نقل از روابط عمومی کانون کارگردانان، در ابتدای این برنامه ویدئویی خاطره‌انگیز از صحبت‌های زنده‌یاد ناصر تقوایی پخش شد که در آن تصاویری از بهرام بیضایی نیز وجود داشت. 
در ادامه مجید برزگر که اجرای این مراسم را برعهده داشت، گفت: من‌ امروز به نمایندگی از کانون کارگردانان ایران افتخار میزبانی و اجرای این مراسم ‌را بر عهده دارم.

تقوایی نورچشمی کسی نبود
سپس پیام ویدئویی از بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان به نمایش درآمد که در آن گفت: تقوایی بودن تقوایی را به مجلس یادبود او تبریک عرض می‌کنم. بزرگداشت هر فیلمسازی با یادی از فیلم‌هایش و نو کردن آثارش باید همراه باشد. امکانی که در کشور ما گاه از کسانی گرفته شده و به کسانی دیگر واگذار شده است. تقوایی هرگز نور چشمی کسی نبود و روزگاری قلم‌دزدانی در یکی از مراسم‌ها گفتند که تقوایی و بیضایی خودشان نمی‌خواهند فیلم بسازند اما غلط از آن‌ها بود که به احترام هنر و فرهنگ نخواستند در لجن غوطه بخورند. دورادور در کنار شما هستم. 
خداحافظ ناخدا
در ادامه محسن امیریوسفی نائب رئیس خانه سینما و نماینده کانون کارگردانان سینمای ایران به روی سن آمد و گفت: 
جناب آقای ناصر تقوائی، سلام                  
دو هفته از رفتن شما گذشت و ما در اندوه و بهت بودیم از آن رو که چرا باید روز رفتن شما با روز قتل داریوش مهرجویی و همسرش یکی باشد و 22 مهرماه را روز سیاه سینمای ایران کند. روزی که شاید به تلخی و به طعنه باید آن را روز کارگردان نامید!
آقای تقوائی دو روز بعد از رفتن شما، در روز خاکسپاری‌تان به ما گفتند: هیچ حرفی نباشد! ولی شما با همین سه کلمه مراسمی چنان ماندگار ساختید که استاد بهرام بیضایی گفت: ناصر تقوائی، روزی که کسی انتظارش را نداشت موفق شد دست کم مرگ خود را چون آخرین فیلم مستقلش در آزادی کامل، بی دست درازی مجوزها، کارگردانی کند و تماشاگران در پشتیبانی به پا خاستند و ناگهان صدای سال‌ها گم شده همسرش صدای وی شد!
آقای تقوائی دو روز بعدتر، در چهارمین روز رفتن شما، فرصتی پیش آمد تا در مراسمی از ظلمِ توقیف و سانسوری که سالها بر شما رفت و از موانعی چون ممیزی فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و بهانه های واهی تولید بگوئیم که مانع ساخت یک سریال ماندگار و جلوگیری از تمام شدن دو فیلم سینمائی شما شد، و در آخر گفتیم که روزی در این مملکت دادگاهی تشکیل می شود بنام دادگاه رسیدگی به جنایات فرهنگی. در این دادگاه تعدادی از مدیران آن زمان و  معدودی سینماگر-مامور باید پاسخگوی رفتارشان با شما و دیگران باشند.
آقای تقوائی عزیز در آن مراسم هم همه دست زدند ولی چشمتان روز بد نبیند چون ما نمی دانستیم که جنایتکاران فرهنگی از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکترند و برای همین دروغ چرا؟ گفتند دیگر این موضوع را جائی بیان نکنید. 
جناب آقای تقوائی شما در یکی از روزهای یکی از 24 سال آخری که نتوانستید دیگر فیلم سینمائی بسازید گفته بودید: تا زمانیکه مجبور به گرفتن اجازه باشم فیلم نمی‌سازم. و باور نمی‌کنید که دو روز بعدتر، یعنی در ششمین روز رفتن شما، اتفاقی غیرمنتظره افتاد. 
در این روز کانون کارگردانان سینمای ایران و دو صنف سینمائی دیگر خواهان حذف پروانه ساخت و از بین رفتن ممیزی فیلمنامه شدند، اتفاقی منحصر بفرد در تاریخ سینمای ایران که به طرز غریبی بعد از رفتن شما انجام شد و در عزای رفتن شما نقطه امیدی کوچک برای سینمای ایران ساخت. 
ولی انگار جمله ماندگار شما سینما را رها نکرد و دو روز بعدتر، در هشتمین روز رفتن شما اتفاقی بزرگتر افتاد و شانزده صنف سینمائی دیگر هم خواستار حذف پروانه ساخت و پایان ممیزی فیلمنامه در سینما شدند که  مجموع آنها به نوزده صنف سینمائی رسید.
جناب آقای تقوائی، نوزده صنف خانه سینما در اتفاقی تاریخی گفتند که ممیزی فیلمنامه و سانسور فکر و اندیشه فیلمساز بر سرنوشت همه سینماگران از کارگردان و فیلمنامه نویس و تهیه کننده تا بازیگر و صدا گذار و طراح صحنه و دیگر صنوف تاثیری منفی میگذارد و برای اولین بار این تعداد صنف سینمایی خواستار پایان سانسور فیلمنامه‌ها و حذف پروانه ساخت شدند. همان اتفاقی که اگر زودتر می‌افتاد ما شاهد ساخت فیلم‌های بیشتری توسط شما و سینماگران دیگر بودیم.
آقای تقوائی عزیز می‌بینید که شما هنوز هم در حال کارگردانی ما و ناخدایی کشتی سینمای مستقل ایران هستید. 
ما در کانون کارگردانان سینمای ایران که نام آن را شما برای ما تعیین کردید، قول میدهیم ضمن سپاس از همدلی همه صنوف خانه سینما در کنار آنها، تمام تلاش خودمان را برای پایان ممیزی فیلمنامه و پایان سانسور و توقیف فیلم انجام دهیم، تا روزی که بگوئیم اگر آقای تقوائی در میان ما بود میتوانست فیلم بسازد چون دیگر نیازی نیست برای فیلم ساختن از کسی اجازه بگیرد، دیگر نیازی نیست برای فکر کردن و اندیشیدن از کسی مجوز گرفت.  
آقای تقوائی عزیز  سخن را با سپاس از کسی به پایان می رسانم که سی سال عاشقانه در کنارتان بود و از شما، از کارتان، از شان شما و از میراث شما جانانه دفاع کرد و می‌کند، همسر گرامیتان خانم مرضیه وفامهر که امشب صاحب این مجلس هستند 
به امید روزی که ما سینماگران ایرانی بتوانیم آرزوی شما و زخم خوردگان سانسور و توقیف را برآورده کنیم و بدون نیاز به هیچ اجازه ای فیلم بسازیم.
خداحافظ ناخدا
تقوایی در دوران خود معاصر بود
در ادامه این مراسم یادبود، اصغر فرهادی در پیامی ویدئویی گفت: در این چند روزی که آقای تقوایی را از دست دادیم خیلی درباره آثار و شخصیت و تصمیم ایشان برای کار نکردن گفته شد اما ‌تنها نکته ای که من می‌خواهم بگویم این است که آقای تقوایی همواره جایگاه ویژه ای در ذهن من داشتند. ‌زیرا از معدود سینماگرانی هستند که بسیار در دوران خودشان معاصر بودند یعنی ما می‌توانیم آثارشان را به دیگران و مخصوصا به نسل‌های دیگر پیشنهاد کنیم.
وی تاکید کرد: نسل‌های مختلف می‌توانند فیلم‌های آقای تقوایی را درک کنند و به اندازه ما درگیر فیلم شوند. به طور مثال، نسل‌های مختلف سریال دایی جان ناپلئون را تماشا کرده و برایشان دغدغه‌ شده است. 
وی ادامه داد: فیلم‌های ناصر تقوایی همچنان دغدغه امروز است و این معاصر بودن امتیاز ویژه‌ای برای وی ایجاد کرده است. دایی جان ناپلئون یکی از مهم ترین آثار نمایشی در کشور ما است و در بسیاری از آثار پس از خود تأثیرگذار بوده است. 
فرهادی بیان داشت: آقای تقوایی جزء معدود نویسندگان کشور ما است که در پرداخت و خلق شخصیت‌های فرعی توانایی ویژه‌ای دارند. ما معمولا آثار را با شخصیت‌های اصلی به یاد می‌آوریم اما در فیلم ناخدا خورشید وزن شخصیت‌های فرعی دقیقا مانند شخصیت‌های اصلی است.
وی خاطرنشان کرد: فیلم ای ایران یک ویژگی خاص برای من دارد و آن هم سکانس پایانی فیلم است. در سکانس پایانی وقتی اهالی روستا پیروز می‌شوند و برای شادی به کوچه و خیابان می‌آیند همه افراد در یک جهت حرکت می‌کنند و معلم و دانش آموزان در همه ‌پلان‌ها در جهت مختلف حرکت می‌کنند. اینکه بسیار ظریف و غیرمستقیم چنین حرفی بزنی مهارت ویژه‌ای نیاز دارد و شاهدی بر معاصر بودن فیلم‌های آقای تقوایی است. 
فرهادی در پایان بیان کرد: ما یکی از مهم‌ترین فیلمسازان کشورمان را از دست دادیم کسی که در کنار آقای مهرجویی و هم نسلان خودش سنگ بنایی نهادند که سینمای ما تاکنون بر آن استوار است. 
تقوایی مرگ را هم ‌دوست داشت
در ادامه علیرضا داوودنژاد نیز به روی سن آمد و گفت: حال خوبی ندارم و می‌خواهم حرف آخرم را در ابتدا بگویم. سینما و رسانه ما ورشکسته است و این ورشکستگی منظومه هنری - رسانه‌ای ما آن روی سکه منزوی کردن و محروم کردن تقوایی از فیلم ساختن و مخاطب بود. 
وی افزود: آشنایی من با آقای تقوایی که واژه استاد برایش کم است به ۵۰ سال پیش برمی‌گردد. پس از فیلم نیاز که ناصر تقوایی به آن علاقه داشت باهم معاشرت داشتیم و در جشنواره‌ها یکدیگر را می‌دیدیم. نخستین بار در یک اتاق با هم نشسته بودیم و شروع به صحبت کرد، ناگهان من‌ وسط صحبت‌هایش ‌شروع به حرف زدن کردم. ناصر سرش را پایین انداخت و با نگاه تأثیرگذارش متوجه اشتباه خودم شدم. من از آن به بعد متوجه شدم جایی که ناصر تقوایی حضور دارد بهتر است حرف نزنی و بیشتر بشنوی. 
وی با بیان اینکه به تازگی از تعبیر دانایی سینمایی استفاده می‌کند، گفت: دانایی سینمایی از عشق سرچشمه می‌گیرد، از اینکه تو در مقابل چیزی گم شوی. عشق باعث می‌شود که خوب ببینی، بشنوی و آدم‌ها را دوست داشته باشی.‌ سینما به نوعی لمس جاودانگی است و تو می‌توانی دنیا را درون یک قاب ببینی به همین دلیل دانایی سینمایی با عکاسی و قاب‌بندی همراه است. 
داوودنژاد خاطرنشان کرد: ناصر تقوایی می‌گفت که اگر کاغذ بی‌خط زندگی نباشد، زندگی باید روی چه چیزی نوشته شود؟ گویا او مرگ را هم ‌دوست داشت. ناصر تقوایی با عکاسی شروع کرد و سپس فیلم مستند ساخت. او جانی تازه به سینمای مستند بخشید و پس از آن به فیلم کوتاه روی آورد. تقوایی پس از طی کردن این مراحل فیلم سینمایی بلند ساخت. وقتی فیلم آرامش در حضور دیگران را دیدم با خودم ‌گفتم اگر فیلم ایرانی این است، باقی آثار چه هستند؟ تمام ‌فیلم‌های او یک کلاس درس هستند. 
وی با بیان اینکه سریال دایی جان ناپلئون برای او یک دانشگاه است، افزود: زمانی که تقوایی در تلویزیون فیلم ساخت ‌تمام ‌مردم را پای تلویزیون آورد. سریال دایی جان ناپلئون یک‌ نمونه مهم از همراهی هنر و رسانه است. به خانم مرضیه وفامهر گفتم که شما زوج بسیار خارق‌العاده‌ای بودید و در مراسم خاکسپاری یک سناریوی کامل را اجرا کردید. ناصر تقوایی خودش فیلم آیین خاکسپاری را برای فروغ فرخزاد ساخته بود. مطمئن هستم که روح تقوایی اکنون لبخند می‌زند زیرا او آمیزه‌ای از وارستگی و احترام بود و من کسی مانند او را ندیدم. 
رضا علامه‌زاده سپس در پیامی ویدئویی‌نام و یاد ناصر تقوایی را گرامی داشت. 
تقوایی در فیلم‌هایش یک پلان به ضرر مردم نگذاشت 
مرضیه وفامهر در ادامه روی صحنه آمد و گفت: خوشبخت کسانی هستند که کردار، گفتار و پندارشان در راه حق و برای حق است و بدبخت کسانی که کردار، رفتار و گفتارشان در انکار حق است. برخی با نام ‌هنرمند و در نقاب هنرمند و نویسنده برای دریافت سکه‌ای سیم و زر از برخی نهادها کار می‌کنند. این را برای کسانی می‌گویم که کوشش می‌کنند با این نقاب بزرگترین آسیب‌ها را به این جامعه بزنند.
وی ادامه داد: یک بار در مراسمی برای تقوایی که خودش حضور نداشت دست زدند، من به او گفتم که ناصر جان مردم تو را خیلی دوست دارند و او گفت من هم مردم را دوست دارم. من حتی در فیلم‌هایم یک پلان نگذاشتم که به ضرر مردم باشد.
وی افزود: او برای عوام فیلم‌‌ نمی‌ساخت  و او خیر بلندمدت مردم را می‌دید و برای خیر بلندمدت مردم ‌کار می‌کرد حتی اگر‌ فهمیده نمی‌شد. احمدرضا نوری یکی از شاگردان ناصر تقوایی درس‌گفتارهایی از او را به نام حقیقت واقعیت گردآوری کرده است که به زودی منتشر می‌شود. وفامهر در ادامه‌بخش‌هایی از این کتاب را خواند. 
وفامهر در پایان بیان داشت: از خانه سینما و کانون کارگردانان بسیار‌ ممنونم که با من برای برگزاری این مراسم همکاری داشتند. من‌ مطمئنم در همین جوانان شاید ناصر تقوایی‌هایی وجود داشته باشد که ما‌ آن‌ها را نمی‌شناسیم. 
تقوایی حافظه سینمای ایران بود
سپس پیام ویدئویی جعفر پناهی پخش شد و او گفت: متاسفم که نتوانستم امروز کنارتان ‌باشم. آقای تقوایی برای من فقط یک فیلمساز نیست بلکه او حافظه سینمای ایران است. او در فیلم آرامش در حضور دیگران ظاهرا از جامعه منظمی حرف می‌زند که از درون بهم پاشیده است. این شکست و مقاومت برای من دوسوی یک واقعیت هستند، واقعیتی که سینمای انسانی را می‌سازد. شاید خیلی زمان ‌ببرد که سینمای ایران یک تقوایی دیگر را به خود ببیند اما ما هرگز ناصر تقوایی را از یاد نمی‌بریم. 
در ادامه پیامی ویدئویی از سودابه فضائلی نویسنده و مترجم و محمدرضا اصلانی مستندساز پیشکسوت درباره ناصر تقوایی کارگردان پخش شد.
در ادامه برنامه موسیقی زنده‌ای با یاد ناصر تقوایی اجرا شد.
حاصل 30 سال کارکردن تقوایی نباید این باشد
سعید پورصمیمی بازیگر پیشکسوت سینما که با تقوایی همکاری داشته به روی صحنه آمد و گفت: تقوایی سال ۶۲ یا ۶۳ فیلمنامه کوچک جنگلی را برای تلویزیون برد. ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد که بعد از انقلاب ناصر تقوایی ممنوع الکار بود اما فیلمنامه منسجم و جذاب کوچک جنگلی برای هر مدیر و مسئولی جذاب بود به همین دلیل ممنوع الکاری تقوایی اصلا دیده نشد. تقوایی از سال ۶۳ تا ۱۴۰۰ ماحصل کارش ۳ پروژه ساخته نشده و ۳ پروژه ساخته شده است درحالی که ظرفیت او این نبود. حاصل ۳۰ سال کار کردن تقوایی نباید این باشد. کاش همان زمان‌ ممنوع الکارش می‌کردند که در خانه می‌نشست، می‌نوشت و به جوانان آموزش می‌داد. 
این بازیگر سینما خاطرنشان کرد: در نیمه‌های ساخت ناخدا خورشید تهیه‌کننده گفت بودجه ندارم زیرا اگر پرونده ناخدا خورشید ناتمام باقی می‌ماند پرونده ناصر تقوایی هم بسته می‌شد که خوشبختانه هارون یشایایی فیلمنامه را خواند و باقی پول پروژه را پرداخت کرد. او تهیه‌کننده با سابقه‌ای است و همان زمان می‌دانست که این فیلم ‌گیشه ندارد اما باعث افتخار سینما می‌شود.
وی ادامه داد: یک بار با آقای یشایایی صحبت می‌کردم و گفت می‌دانستم این فیلم گیشه آنچنانی ندارد اما وقتی در لوکارنو تماشاگران پس از تماشای فیلم ۱۰ دقیقه بی وقفه برای این فیلم دست زدند من سودم را دریافت کردم. 
تقوایی شریف بود
پرتو نوری علا بازیگر سینما نیز در پیام ویدئویی گفت: وقتی ناصر تقوایی از من خواست در فیلم آرامش در حضور دیگران بازی کنم هرگز فکر نمی‌کردم در مراسم یادبود او صحبت کنم. وقتی از من خواستند در این مراسم چیزی بگویم بدون هیچ فکری صورت آرام و نگاه مهربان ناصر تقوایی در ذهنم نقش بست. 
وی ادامه داد: من شاهد بودم که تقوایی در سختی برای پیش‌برد کار و هنرش با صبر و شکیبایی تلاش کرد.‌ تقوایی شریف بود و شریف ماند و از خود هنر ماندگاری به جا گذاشت. او ازطریق تدریس توانست دانش و هنر خود را به نسل جدید منتقل کند. او مانند سایر هنرمندانی که تن به سانسور ندادند با کارهای انجام شده‌اش نقش مهمی در پویایی سینما ایفا کرد. او آگاهانه داستان پایان زندگی‌اش را کارگردانی کرد و ما می‌بینیم که دانش و آگاهی او در فیلمسازی نو به ثمر نشسته است. 
ناصر هیچ وقت کینه به دل نمی‌گرفت
مارال تقوایی دختر محسن تقوایی در ادامه پیام مکتوب پدر را برای حاضران خواند: به‌نام ایران و با درود به شما. می‌خواهم از ناصر صحبت کنم اما‌ پیش از آن از حضور دوستان و آشنایان و همکاران عزیز تشکر می‌کنم و تشکر ویژه از همایون اسعدیان، فریدون جیرانی و همکارانشان به خاطر یاری رساندن به ما برای برگزاری مراسم دارم. از دوستان و همکاران داخل ایران و خارج از ایران بسیار ممنونم. همچنین تشکر ویژه‌ای دارم از مرضیه وفامهر عزیز برای سه دهه همراهی با ناصر.
تقوایی گفت: ناصر بسیار آدم با گذشتی بود و هرگز کینه به دل راه نمی‌داد و وقتی از کسی ناراحت بود زود فراموش می‌کرد. زمانی که قرار بود فیلم صادق کُرده ساخته شود در اتاق مشغول صحبت بودیم که آقای گلستان پشت تلفن با من کار داشتند، به من گفتند، فکر کن و با گلستان حتما کار کن. سال بعد صداوسیما به ناصر پیشنهاد ساخت سریال کوچک جنگلی را داد و حدود ۷-۸ ماه کارهای مقدماتی را انجام دادیم و سریال آماده فیلمبرداری شد و پس از یک هفته به ناصر ابلاغ شد که از این پس کارگردان دیگری سریال را می‌سازد. او بدون هیچ‌ عکس العملی سکوت کرد و حتی دلیل این مساله را هم جویا نشد و به اتاقش رفت. وارد اتاق که شدم روی تخت نشسته بود و به من گفت شما مختار هستید هر تصمیمی که می‌خواهید بگیرید. فردای آن روز من، مهوش شیخ‌الاسلامی و سیروس مقدم برای بدرقه ناصر که سوار ماشین می‌شد رفتیم و وقتی سوار شد به ما‌ گفت که موفق باشید.
وی ادامه داد: دانشگاه من‌ ‌زمانی که ناصر رفت به پایان رسید. سال‌ها بعد من خبر ساخت ناخدا خورشید را شنیدم و پیش کارگردان جدید سریال رفتم و گفتم که اجازه دهید من ‌به او بپیوندم. چند روز بعد به پیش او رفتم و دوباره دانشگاه من آغاز شد. 
سپس محمد رسول اف کارگردان سینما در پیامی ویدئویی گفت: اندوه بسیار خودم را برای درگذشت ناصر تقوایی ابراز می‌کنم. در این مدت حرف‌های بسیاری گفته شده است اما من به کارگردانانی فکر‌ می‌کنم که به دلیل فضای امنیتی ایران نتوانستند فیلم‌هایشان را بسازند.‌ باید تلاش جمعی صورت بگیرد و با همدلی و همراهی گروهی این وضعیت را تغییر دهیم. 
در ادامه این مراسم کلیپی از فیلم‌های ناصر تقوایی پخش شد.
ایران بهشت فیلمسازان بی‌استعداد است
سعید عقیقی با خوانش پایان قصه تابستان همان سال نوشته ناصر تقوایی بیان کرد: آشنایی من و ناصر تقوایی به دوران بچگی و فیلم کوتاه رهایی برمی‌گردد و در نوجوانی متوجه شدم که او داستان‌نویس است. در آن زمان کتابش پیدا نمی‌شد و در کتابخانه ملی کتاب‌ها را کپی ‌می‌کردیم. ما در آن زمان با فیلم‌ها بزرگ ‌می‌شدیم و هنوز سانس اول ناخدا خورشید را به یاد دارم. ما در جاهای مختلف یکدیگر را می‌دیدیم و از هم‌صحبتی با ایشان بسیار لذت می‌بردم.
وی افزود: نمایشگاه عکاسی ناصر تقوایی مانند فیلم‌هایش جذاب بود اما‌ متاسفانه نمایشگاهش بسیار خلوت بود. تقوایی فیلم خشت و آینه را خیلی دوست داشت اما ‌پیش از سینما ‌تشخص هنری برایش مهم ‌بود. هر جمله برای ناصر تقوایی یک کنش مشخص بود.
وی تصریح کرد: ناصر تقوایی به قدری خودش را محو می‌کرد که تقریبا دوربین و کارگردان ناپدید می‌شد. این‌کار بسیار سخت است و مثلا ما در فیلم ناخدا خورشید فراموش می‌کنیم که دوربینی در کار است. یک ویژگی مهم او این بود که دار و دسته نداشت. تقوایی همواره می‌گفت که اثر هنری باید حرف خودش را بزند.
عقیقی با بیان اینکه هندسه و دکوپاژ آثار برای ناصر تقوایی اهمیتی زیادی داشت و همواره از عمق صحبت می‌کرد، بیان داشت: اکنون فیلم‌هایی در سینما نمایش داده می شود که ناصر تقوایی می‌توانست با زمان و بودجه یکی از آن‌ها ۳ فیلم ‌بسازد. متاسفانه ایران بهشت فیلمسازان بی استعداد است و برخی از آن‌ها حتی فضاسازی فیلم را هم ‌بلد نیستند. ناصر تقوایی همواره می‌گفت که پشت من خیلی حرف است اما هیچکس نمی‌گفت که ‌من اولین شخصی هستم که سر صحنه حاضر می‌شوم. آدمی با چنین ذکاوتی باید هم در سینمای ایران جایزه سپاس و سیمرغ فجر را پس بدهد. 
تقوایی بی خبر از حال این مردم‌ زندگی‌ نکرد 
اسفندیار منفردزاده نیز در پیامی ویدئویی گفت: ناصر تقوایی خود آموخته‌ای سربلند است. تقوایی و امیر نادری با تصویر نوشتند و بنیان گذار سینمای مولف در ایران بودند. آن‌ها قصه سازی و قصه پردازی نکردند و از درد مردمان همین سرزمین گفتند.‌ ناصر تقوایی به ما‌آموخت که باید زندگی کرد و او هرگز بی خبر از حال این مردم‌ زندگی‌ نکرد. پس افرادی مانند او نامیرا هستند. درنتیجه ما زادروز این‌ هنرمند را گرامی می‌داریم نه آسمانی شدنش را. ناصر تقوایی انسانی شریف بود و یادش به اعتبار کارهایش در تارک هنر ایران باقی خواهد ماند.
همه فیلم‌های تقوایی ماندگار شد
در ادامه توکل‌نیا تهیه‌کننده آخرین فیلم ناصر تقوایی به نام کاغذ بی‌خط روی صحنه آمد و گفت: کاغذ بی خط از آنجا شکل گرفت که ‌بنده مایل بودم فیلم خوبی بسازم. با ایشان نشستیم و فیلمنامه‌های زیادی را برایم تعریف کردند ازجمله چای تلخ، زنگی و رومی و... من‌ فیلمنامه کاغذ بی خط را انتخاب کردم. پس از آن هم خیلی تلاش کردم که با آقای تقوایی کار کنم اما ‌نشد. هرزمان که به نتیجه می‌رسیدیم ایشان ‌به من می‌گفتند که هرزمان حوصله داشته باشم برایت یک قصه می‌نویسم زیرا او می‌دانست من به عنوان یک تهیه کننده مستقل اگر کاری را شروع کنم ‌قطعا به پایان‌ می‌رسانم. 
وی با بیان اینکه تقوایی کامل‌ترین هنرمندی بود که سرزمین ما به خودش دیده است، ادامه داد: او انسانی محترم، خوش‌اخلاق بود که یک کلام پشت سر کسی صحبت نمی‌کرد؛ حتی پشت سر مسئولانی که او را اذیت کردند. آقای تقوایی به قدری صداقت داشت که همان متنی را می‌ساخت که به تهیه‌کننده و ارشاد ارائه می‌کرد. 
توکل‌نیا بیان داشت: ناصر تقوایی دقت نظر بسیاری داشت و یک روز به طراح صحنه ما گفتند که دیوار کج است و وقتی بررسی کردیم متوجه شدیم دیوار واقعا کج بود. او با دقت نظر بسیاری همه چیز را بررسی می‌کرد. 
وی افزود: زمانی که کاغذ بی‌خط اکران شد تلویزیون تیزر فیلم آقای حاتمی کیا را پخش می‌کرد اما فیلم ‌ما‌را نه. در آن زمان یک ‌روز به سینمای عصر جدید رفتم و دیدم که سالن‌های سینما‌ برای کاغذ بی خط پر شده است اما دستور داده اند که سالن اصلی را برای فیلم ما حذف کنند و سالن‌های کوچک به کاغذ بی خط بدهند. 
وی خاطرنشان کرد: آقای تقوایی به بازیگران می‌گفت که باید ۹ شب به تخت خواب بروند تا صبح از نظر روحی و جسمی آمادگی داشته باشند. کاغذ بی خط در جشنواره بیستم در تمام بخش‌ها کاندید شد اما فقط جایزه ویژه هیات داوران‌ را به فیلم اهدا کردند. مردم ناصر تقوایی را می‌شناختند و هر فیلمی که او ساخت ماندگار شده است. 
در بخش دیگر این یادبود نسیم خاکسارنیز در پیام ویدئویی گفت: ناصر تقوایی هنرمندی کنجکاو بود و به درست دیدن اصرار داشت. او درباره انسان‌ها درست و دقیق می‌دید. او در صحبت کردن درباره دوستان و اطرافیانش نیز آن‌ها را با گوهر وجودی‌شان نشان می‌داد. از ناصر تقوایی اثر ادبی و هنری نیست که مهر او را نداشته باشد. ناصر تقوایی برای درست دیدن زحمت و مرارت کشید. 
برزگر در ادامه گفت: خانم لادن طاهری از فیلمخانه ملی یک نسخه ترمیم شده از صدای مستند باد جن را برای ما ارسال کرده اند.
در ادامه بخش‌هایی از صدای این مستند پخش شد. 
هیچ فردی مثل تقوایی این سرزمین را خوب نشان نداد
فرهاد ورهرام مستندساز پیشکسوت نیز در پیام ویدئویی بیان داشت: درباره عکاسی ناصر تقوایی کمتر پرداخته شده است. او یک نمایشگاه انفرادی در گالری تهران داشت. ناصر تقوایی یک دوربین از معلم هدیه می‌گیرد و تا دبیرستان از همکلاسی‌هایش عکاسی می‌کند و همین مساله پایه عکاسی او می‌شود. یک زمان در جایی که دور هم جمع شده بودیم اسلایدهای ناصر تقوایی را دیدم و از تماشای عکس‌های متنوع او حیرت کردیم. هیچکس نمی‌توانست به اندازه آقای تقوایی این سرزمین را خوب نشان دهد. من آن شب از تماشای عکس‌های ناصر تقوایی مبهوت شدم و هنوز هم به آن‌ها فکر می‌کنم.
در پایان این مراسم کلیپی از فیلم ای ایران ساخته ناصر تقوایی پخش شد و حاضران به احترام سرود ای ایران ایستادند.
در این مراسم هنرمندانی همچون: تهمینه میلانی، رخشان بنی‌اعتماد، علیرضا داوودنژاد، مرضیه وفامهر، محمدمهدی عسگرپور، حبیب اسماعیلی، محسن امیریوسفی، بهزاد خداویسی، مارال بنی آدم، علی سرابی، امیررضا معتمدی، نگار اسکندرفر، احمد امینی، علیرضا حسینی، امیراسفندیاری، غلامرضا موسوی، تورج اصلانی، مجید برزگر، فرزین محدث، علی رویین‌تن، علیرضا نجف‌زاده، هوشنگ گلمکانی، سعید پورصمیمی، دانش اقباشاوی، سامان سالور، امیر اثباتی، سیف‌الله صمدیان، عباس یاری و... حضور داشتند. 

آخرین اخبار و اطلاعیه ها

خیابان بهار جنوبی، کوچه سمنان، پلاک 29 کد پستی: 37511-15617
ساختمان شماره 2: خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، نرسیده به طالقانی، نبش کوچه شفیعی، پلاک28 ساختمان شماره 3: خیابان لاله زار، کوچه پیرنیا

Template Design:Dima Group